درس کده

مطالب درسی در سایت درس کده

درس کده

مطالب درسی در سایت درس کده

سلام وخیر مقدم به همه دوستان


دراین سایت مطالبی نظیر انشا و نمونه سوالات درسی قرار می گیرد و امید واریم شما هم مارا دنبال کنید

لطفا از مطالبی که در سایت قرار می دهیم استفاده کنید

......................................

با تشک__________ر

(سید علی حسینی)

طبقه بندی موضوعی

۱۱۹ مطلب با موضوع «درس کده» ثبت شده است

جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۱۸ ب.ظ

انشا درمورد ارزش علم

علم و دانش دو بالی هستند که انسان می تواند با آنها تا بیکران پرواز کند.ارزش هر انسان با چگونگی به کارگیری آنها معین می شود.علم و دانش، آگاهی و معرفت او را به جایی می رسانند که حتی فرشتگان هم بدان دست نمی یابند.هر چه دانایی انسان بیشتر شود، نقش رهبری او در زندگی پر رنگ تر می شود.

بسیار اتفاق افتاده که با دیدن شخصی و یا صحبت کردن کسی، به دانش وی پی برده اید. این مسئله بیانگر این نکته است که هر دانشی که انسان فرا می گیرد در رفتار او نمود پیدا می کند و از کردار بسیاری از افراد می توان به میزان علم آنها پی برد. در ارزش علم همین بس که خداوند متعال در سوره زمر ایه ۱۱ می فرماید:«قُل هَل یستَوی الذَّینَ یعلمون و الذین لایعملون …؛بگو یا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابر هستند؟…»

از همان ابتدا که بشر آفریده شد، شروع به یادگیری کرد.خداوند می فرماید:«و علم ادَمَ الاَسماءَ کُلَّها…؛ و آموخت (یاد داد) به آدم همه نام ها را …»

فرشتگان دانستند که مقام انسان با دانشی که خداوند به او عطا کرده است از ملائکه بالاتر است؛لذا انسان باید قدر خود را بداند و از دانشی که در اختیار دارد، استفاده درست ببرد.

خانواده هایی هستند که از نظر اقتصادی در سطح پایینی قرار دارند، اما وجود فرزندان باهوش در میان آنها، حسرت خانواده های مرفّهی را برمی انگیزاند که هر چه خرج فرزندان خود می کنند به نتیجه ای نمی رسند،بنابراین،هر چند امکانات کمی در اختیار دارید؛ ولی به اهداف عالی و بلند مدت فکر کنید و تا رسیدن به آنها، احساس شکست و دلسردی نکنید.

دانش، انسان را به سوی کمال هدایت می کند.افرادی که در زندگی درست فکر می کنند، گفتار عاقلانه دارند و خوب قضاوت می کنند،در برخوردهای اجتماعی دیگران را به خود جذب می کنند. آنها شمعی هستند که می سوزند تا دنیای تاریک جهل و نادانی را با دانش خود روشن کنند و خفتگان را بیدار کنند؛زیرا که می دانند سودجویان همواره سعی دارند، افرادی را در جهل و بی خبری نگاه دارند تا بدین وسیله راه نفوذ و تسلط زورگویانه خود را بر آنها باز کنند.در دنیایی که عصر «دانش و اطلاعات» نامیده شده است،نه به راه رفتن که به دویدن نیاز داریم تا با کسب آگاهی های بیشتر، هم سو با جوامع پیشرفته بشری به علوم و فنون روز مسلح شویم و تیر دانایی مان را به سوی کسانی که قصد تجاوز به میهن ما را دارند و به فکر مطامع و منافع خود می باشند، پرتاب کنیم.قلم بهترین و محکم ترین سلاح ماست، بکوشیم تا همواره آن را در دست داشته باشیم و از آن بهره بگیریم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۱۸
Ali Hosseini
جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۱۶ ب.ظ

انشا درمورد راه رسیدن به خوشبختی

شاید تا به حال این کلمه را زیاد از دهان این و آن شنیده باشید دعایی که مخصوصا برای جوان ها میکنند و می گویند انشا الله خوشبخت شوید به راستی خوشبختی انسان در چیست ؟

هر شخصی در این مورد دیدگاه متفاوتی دارد .

به طور مثال بعضی ها  خوشبختی را در پولدار شدن میبینند .

بعضی ها در تحصیلات عالی و بعضی ها  خوشبختی را در این میبینند که بچه هایشان را به نحو احسنت به مدرسه یا دانشگاه بفرستند و امکانات زندگی برایشان فراهم کنند .

اما راه خوشبختی از نظر یک نوجوان میتواند متفاوت تر از این ها باشد .

با خودم فکر کردم مثلا اگر من یک اتاق لوکس با یک دکوراسیون کامل و وسایلی مثل لب تاپ ، موبایل یا لباسهای و کفشهای خیلی شیک داشته باشم و البته درسم هم خوب باشد و هر کلاسی بخواهم بتوانم بروم خوشبخت هستم ؟ آیا واقعا این خوشیختی است ؟ کمی دقیق تر به موضوع نگاه کردم با خودفکر کردم یک نوجوان دارای همه ی این امکانات هست اما یک مشکل جسمی یا روحی دارد . همه ی این امکانات به چه درد او می خورد ؟ پس خوشبختی فقط در این چیزها نیست برای همین فکر کردم ببینم خدا چه نعمت هایی در اختیار من قرار داده . من یک خانواده خیلی خوب دارم پدری که به خاطر خانواده اش از صبح تا شب زحمت می کشد مادری که دلسوزانه در خانه برای ما زحمت می کشد . خانه ای زیبا که در آن زندگی می کنم ، دوستان خوب ، معلمان بسیار خوب و مهم تر از همه نعمت سلامتی که خدا به من داده و نعمت های بسیار دیگر .

اما با این همه نعمت ، حالا راه خوشبختی چیست ؟ به نظر من هر انسانی باید در زندگی قبل از هر چیز شکر گزار خدا باشد و مسیر درست را انتخاب کند .

مسیری که خدا از طریق پیامبران ما را به آن راهنمایی کرده.

از کجی ها و ناراستی ها دوری کنیم با کار و تلاش به اهداف خود برسیم .

ما نوجوانان با درس خواندن و رسیدن به مقاطع بالای علمی بتوانیم خدمتی به مردم بکنیم

سعی کنیم با پیروی از دستورات پیامبران و بزرگان دین در راه خوشبختی قرار بگیریم . یک انسان هیچوقت یک پزشک ، یک هنرمند یا یک خلافکار به دنیا نمی آید و این خود انسان است که در مسیری قرار میگیرد که مثلا یک پزشک میشود یا یک خلافکار .

پس سعی میکنیم همیشه از خانواده ، مربیان و معلمان راهنمایی بگیریم ، درس بخوانیم ، با خدا باشیم و یادمان باشد که خوشبختی فقط در پولدار بودن با تحصیلات عالی نیست به نظر من یک انسان وقتی به خوشبختی نزدیک میشود که بفهمد خدا در این دنیا او را بیهوده نیا فریده .

سپس در را ه پوچ قرار نگیرد با اعتقاد به قلبی به خدا و وظایف دینی خود عمل کند .

به حقوق سه گانه حق الله – حق النفس –و حق الناس عمل کند و با کار و تلاش زندگی مرفحی را برای خانواده خود فراهم کند ، اما از تجملات و ریخت و پاش ها ی اضافی دوری کند و اگر خیلی پولدار شد ، زکات و خمس و انفاق با دیگران را فراموش نکند و سعی کند با اخلاق بسیار خوب و رفتار نیکو خود را به  خوشبختی نزدیک کند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۱۶
Ali Hosseini
جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۱۱ ب.ظ

انشا یک بچه دبستانی در مورد ازدواج

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است

حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.

در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.

از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !

اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.

مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!

اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است.

قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۱۱
Ali Hosseini
جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۰۸ ب.ظ

خانهٔ خود را وصف کنید

اول از حیاط خانه مان می نویسم تا بعد به چیزهای بعدی برسم. حیاط ما یک طرفش با چوب و پوست درخت چنار گرفته شده  است. سه تا ستون چوبی بلند دارد که یک درخت دراز بالایش گذاشتیم. بعد رویش را با چوب و گل درست کردیم. خودمان به آن می گوییم زیردالان . در حیاط با حلبی درست شده و دیوارهای حیاط جوری است که با یک لگد خراب می شود.

-حالا به اتاق همان میرسیم. اتاق ما زمستانها هیچی تویش نیست، فقط تابستانها دوتا گلیم داریم که می بریم میانش پهن می کنیم. دیوارهای اتاق سیاه شده و سالی یکبار آنرا با کاه گل اندود می کنیم. روی دیوارهای  اتاق شش تا میخ چوبی زده شده که اگر لباسی داشته باشیم به میخ ها آویزان می کنیم.  میخها به جای چوب لباسی است. یک یخدان کهنه که مال چهل سال پیش است ، گوشه ی اتاق را گرفته.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۰۸
Ali Hosseini
جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۰۵ ب.ظ

جنگل برای کیست ؟

جنگل برای کیست ؟

جنگل ، هدیه خدایی و نخستین دوست بشر به شمار می‌رود. هیچ یک از پدیده‌های طبیعت به اندازه جنگل در زندگی آدمیان نقش اساسی و سازنده ندارند. انسان آغازین تنها در پناه جنگل توانست به حیات و تولید نسل خود ادامه دهد، او نیازمندیهای روزانه خود را از جنگل بدست می‌آورد. بدین سان احترام به درختان و احساس دوستی نسبت به آنها پدیده‌ای است که منشا بسیار دیرین در پندار انسانها دارد.

این هدیه خداوند برای حیواناتی ست که به روال طبیعت زندگی می کنند می خورند و خورده می شوند جنگل برای پرنده ی کوچکی ست که می خواهد برای جوجه اش غذا پیدا کند. جنگل برای انسان هایی ست که می خواهند با ورود به طبیعت نعمت های خداوندی را لمس کنند و قدر ان ها را بیش تر بدانند. جنگل برای بوته ها و گل های زیبایی ست  که ان را زینت می دهند و منظره ی ان را رویایی تر می کنند. جنگل برای درختان تنومند و بزرگی است که به شکوه و جلال این بهشت زمینی می افزاید. جنگل برای پروانه ی کوچکی است که بر روی گل ها جست و خیز می کند و نمادی کوچک از بزرگی و قدرت خداوند است. جنگل برای جنگل بان  شجاعی است که همه ی خطر های ان را می پذیرد و از دل و  جان مایه می گذارد تا بتواند از این رحمت خداوندی  یعنی جنگل مواظبت و مراقبت کند. جنگل برای همه است و بدون هیچ چشم داشتی جذابیتش را به ما نشان می دهد پس بیایید قدرش را بدانیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۰۵
Ali Hosseini