خانهٔ خود را وصف کنید
اول از حیاط خانه مان می نویسم تا بعد به چیزهای بعدی برسم. حیاط ما یک طرفش با چوب و پوست درخت چنار گرفته شده است. سه تا ستون چوبی بلند دارد که یک درخت دراز بالایش گذاشتیم. بعد رویش را با چوب و گل درست کردیم. خودمان به آن می گوییم زیردالان . در حیاط با حلبی درست شده و دیوارهای حیاط جوری است که با یک لگد خراب می شود.
-حالا به اتاق همان میرسیم. اتاق ما زمستانها هیچی تویش نیست، فقط تابستانها دوتا گلیم داریم که می بریم میانش پهن می کنیم. دیوارهای اتاق سیاه شده و سالی یکبار آنرا با کاه گل اندود می کنیم. روی دیوارهای اتاق شش تا میخ چوبی زده شده که اگر لباسی داشته باشیم به میخ ها آویزان می کنیم. میخها به جای چوب لباسی است. یک یخدان کهنه که مال چهل سال پیش است ، گوشه ی اتاق را گرفته.اتاق چهارتا تاقچه هم دارد که توی یکیش یک چراغ لامپا است و توی دیگری یک دانه دیزی، دو تا کاسه و سه تا قاشق، یک آینهٔ ده ریالی هم که از وسط شکسته به دیوار اتاقی چسبیده. یک بخاری هم داریم که شبها برای اینکه سردمان نشود در میانش هیزم و تپاله می گذاریم و آتش می زنیم . یک «نیشتمان»[ اتاقی که در آن نان می پزند] هم داریم کـه مادر صبح ها تنور میانش را آتش میزند. دود تنور دیوارها و سقف «نیشتمان» را مثل ذغال سیاه کرده است. دوتا کندو هم آنجا هست که یکیش پر از آرد است و دیگری خالی است. یک کاهدان داریم که هیچی میانش نیست و موشیها در میانش به اینطرف و آنطرف می گردند . دو تا طویله داریم که یکیش دو تا الاغ تویش هست و دو تا آغل دارد و در طویله ی دیگر فقط یک گاو هست. چند روز پیش بود که ماده گاوی داشتیم و پدرم چون مریض بود آنرا فروخت. بغل طویله یگ «کوز» [ گوشه ای از طویله که محل نگهداری گوساله یا بره کوچک است] که اگر گوساله ای داشته باشیم درمیانش نگهداری می کنیم. حالا «کوز» مان خالی است. سه تا مرغ داریم که دیروز یکی از آنها مریضی شد و مرد.