درس کده

مطالب درسی در سایت درس کده

درس کده

مطالب درسی در سایت درس کده

سلام وخیر مقدم به همه دوستان


دراین سایت مطالبی نظیر انشا و نمونه سوالات درسی قرار می گیرد و امید واریم شما هم مارا دنبال کنید

لطفا از مطالبی که در سایت قرار می دهیم استفاده کنید

......................................

با تشک__________ر

(سید علی حسینی)

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موضوع انشا اذان» ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۳:۳۳ ب.ظ

موضوع انشا اذان

اذان می گویند …
از فراز گلدسته های سر به فلک کشیده ی عشق ..
از محفل  گرم  ایمان ُ دل  بی قرار  یار !
از پچ پچ  پدر در گوش  نوزادی نورسیده در خواب ،
و نوید  ملاقاتی دیگر با تو ..

و من گوش می دهم ، همچنان که به عاشق ماندن و عظمت بندگی مخلوق فکر می کنم ..
زمزمه می کنم ..
فریاد می زنم !
و آن وقت اشک ، همان هدیه ی آسمانی ، صورتم را آرام نوازش می دهد ،

انگار وقت  نماز است ..
و لحظه ی دیدار
گفته بودی قبل از ملاقاتمان طاهر باش !
و گفتی از غفلت  من ، از عشق تو !
از فراموشی رسم رفاقت
و گله کردی که چرا رو میزنی به غیر ؟!

تو راست می گفتی
و در های توبه را به روی من گشوده بودی !

ای مهربان ترین مهربانان !
بر سر ِحوض ِ رزقت وضویی ساختم ، آرام و بی آلایش ،
خواستم دوباره از تو بگویم ؛
که یاد ِ رسول پاکت محمد (ص) افتادم ..
ناگاه صلواتی فرستادم و دوباره این اشک بود که مجالم نداد !

گفتی بیا !
بیا که برای بنده های من ، همیشه راه ِ برگشت باز است ، هفتاد هزار فرشته را مامور کردم ..
تا تو را که اشرف  مخلوقات منی ،
تو که بنده ی بازگشته به درگاهمی را شرابی ناب و گوارا دهند از جام سرخ  عشق !

و من قصد کردم که به نماز بایستم ،
خواستم که قامت ببندم ،
در حالی که دستانم را نزدیک صورتم آورده بودم گفتم ..
پروردگارا ، توبه می کنم از گناه ُ کفر !
و پناه می برم به تو و نیت می کنم که دیگر با تو بیعت نشکنم ،
قربتاً الی الله ،
در آن وادی من بودم ُ تو ،
تو بودی ُ من  سبکبال !
پَر می کشیدم به سوی تو
به انتهای بودن ..
و سیر می کردم در آسمان آبی عشقت ،
و رفتم برای رکوع !
سبحان ربی العظیم و به حمده ؛
و از جلوی چشمانم گذشت !
سجده و قنوت و سلام !
ناگهان صدایی در فضا پیچید !
بدان که همه ازآن او هستیم و او نیز ار آن ما !
از آن که تاخت و تاز بادهایش از سمت ِ شمال در دل ِ کوهها نوید  فصل را می دهد ..
از آن که بخشش را سر لوحه آفرینش قرار داد و عشق را ملات و مصالح آن ..
از آن که زن و مرد را آفرید ، تا با عشق بازی بنده هایش ، فراموش کند غم تنهایی خویش را ..
از آن که به تو می گوید : باز آ که در درگه ما باز است هنوز ؛

.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۶ ، ۱۵:۳۳
Ali Hosseini