درس کده

مطالب درسی در سایت درس کده

درس کده

مطالب درسی در سایت درس کده

سلام وخیر مقدم به همه دوستان


دراین سایت مطالبی نظیر انشا و نمونه سوالات درسی قرار می گیرد و امید واریم شما هم مارا دنبال کنید

لطفا از مطالبی که در سایت قرار می دهیم استفاده کنید

......................................

با تشک__________ر

(سید علی حسینی)

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انشا پیراهن من» ثبت شده است

جمعه, ۱۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۴:۱۳ ب.ظ

انشا پیراهن من

سلام* من  می خواهم داستان زندگی ام را برایتان تعریف کنم*

من پیراهنی بچّه گانه در یک فروشگاه پشت ویترین بودم و هر روز، افراد زیادی برای خرید من می آمدند امّا به خاطر قیمت که خیلی گران بود کسی مرا نمی خرید*

تا این که روزی پسر بچّه ای با اصرار به خاطر عکس زیبایی که بر تن من دوخته بودند پدرش را مجبور کرد تا مرا هر طور که هست بخرد* از آن روز به بعد، پسرک هر روز مرا به تن داشت و از من جدا نمی شد و ساعت ها به تقش گربه ای که روی من بود خیره می شد و حتی برایش اسم هم انتخاب کرده بود* روز ها همین طور می گذشتند و پسرک بزرگ و بزرگتر و می شدمن کوچک و کوچکتر، تا اینکه روزی مادر پسرک مرا از تنش بیرون آورد و پیراهن نویی به او داد و به او گفت پسرم، تو دیگر نمی توانی این پیراهن را بپوشی چون برایت کوچک شده است*

هم پسرک و هم من خیلی ناراحت شدیم زیرا به هم عادت کرده بودیم* پسرک از آن روز به بعد، مرا همه جا حتی در مدرسه هم می برد و گربه را به بچه ها نشان می داد*

شب ها مرا از خودش جدا نمی کرد و از نظر او من فوق العاده بودم* او از من عکس می گرفت و من را خیلی دوست می داشت*

تا اینکه روزی، پدر پسرک آستین های مرا قیچی کرده و باقیمانده مرا به عنوان شیشه پاک کن و دستمال ماشین، استفاده کرد و پس از مدتی من را دور انداخت* پسرک خیلی ناراحت شد و گریه کرد* شب اول گربه ای را می دیدم که ساعت ها به من خیره شده بود* به گمانم فکر می کرد عکس خودش را می دید* امّا در شب دوم اوضاع بدتر بود و من در ماشین زباله بودم و هر روز به یک جا می رفتم و در حال حاضر، مرا جلوی ماشین بسته اند تا اگر حشره ای بخواهد وارد دم و دستگاه ماشین بشود نتواند*

بد هم نیست چون که هر روز به یک جای تازه سفر می کنم*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۶ ، ۱۶:۱۳
Ali Hosseini